خبرنامه طلیعه سپیده دمان

 

Saturday, June 24, 2006

 

چند مطلب خواندنی از وب لاگ ها ( به نقل از پیک ایران )
سانسور

وبلاگ محمد علی ابطحی : دو سه روز پیش در یک جلسه ی سیاسی با حضور بزرگان البته سابق تعریف میکردند که سالهای قبل از دوم خرداد گفته بودند ;کلمه ی عرق و مشروب از کتابها حذف شود تا تبلیغ از این نجسیات نشود. یک جا بعد از اصلاحات جمله این جور شده بود: چای سردی بر پیشانی طرف نشست. در کتاب رمان دیگری هم باز پس از اصلاحات قهرمان داستان پس از نوشیدن دوغ مجبور شده بود تلو تلو خوران راه برود. احتمالا کتابها پس از این نیز چنین شود. واقعا معنویت با عمق بخشی به اعتقادات صورت میگیرد نه با این کارهای صوری.---
---------------------------
-جام جهانی هم جام زهر شد
blog.hasanagha.or : یک احمقی گله می‌کرد و می‌گفت: ببین در مملکت فلک زده ما فوتبال هم سیاسی شده! به او گفتم بیچاره اگر فوتبال سیاسی نمی‌شد باید نگران می‌شدی. اگر از تعاریف اکادمیک در باره واژه سیاست و سیاسی شاخ و برگ هایش را بزنیم، تعریف ساده‌ای خواهد داشت به این معنی که شهروندان در امور اداره جامعه دخالت کنند، حالا کجای این مساله تاسف آور است که جامعه ورزشی ایران هم سیاسی شده!؟ مگر نه اینکه همه چیز آن مملکت به وضع فجیعی قاراش میش است و سنگ روی سنگ بند نمی‌شود!؟ خوب اگر در چنین شرایطی شهروندان در امور آن دخالت نکنند پس چه کسی باید این کار را بکند!؟مگر نه اینکه قبل از مسافرت تیم ملی فوتبال سران رژیم از موقعیت تیم ملی برای منافع خود سوء استفاده کردند و با جلسات مسخره خود سعی کردند از آن بهره سیاسی ببرند. پس چرا شهروندان نباید فوتبال را سیاسی کنند و به آن بعد سیاسی بدهند!؟از همین منظر هم من بسیار خوشحالم که تیم ملی باخت و از جام حذف شد آن هم تیمی که صد درصد در اختیار و کنترل حکومت گران است و هم برد و هم باخت آن و منافع و ضررهای آن به جیب این حکومت سرازیر می‌شود.---
سعید مرتضوی دادستان تهران به عضویت جبهه دموکراسی و حقوق بشر درآمد!
alpr.30morgh.org : به گزارش خودم، مرتضوی که پس از حضور در اجلاس شورای حقوق بشر به کل متحول شده بود، در هنگام خروج از سالن سر از پا نمی‌شناخت و در همین راستا در هنگام خروج با چند تن از زنان حاضر در اجلاس هم دست داد. او پس از این اتفاق، در نامه‌ای از اتاق محل استقرار خود در هتل به دکتر معین، برای عضویت و فعالیت در جبهه دموکراسی و حقوق بشر اعلام آمادگی کرد. مرتضوی علت نگارش این نامه را تحول روحی پس از درک عمیق مفهوم حقوق بشر اعلام کرد و افزود: الان من در مراتب عرفانی حقوق بشری به جایی رسیده‌ام که وقتی واژه حقوق بشر از دهانم خارج می‌شود از خود بیخود می‌شوم و اشک از چشمانم جاری می‌شود. به دهها نشریه‌ای که تعطیل کرده‌ام فکر می‌کنم و به صدها آدمی که بی‌جهت در زندان نگه داشته‌ام. و واقعا نمی‌فهمم این حقوق بشر چیست که مرا اینقدر زیر و رو کرده. مرتضوی در بخش دیگری از این نامه از معین می‌خواهد که اجازه دهد مرتضوی پیش او اعتراف کند و سپس خاطرنشان می‌کند: آقای معین! به جان الپرت من در تمام عمر بی‌حاصلم نفهمیدم این بشر که می گویند چیست، چه برسد به حقوقش. پس به جان هرچه رضا خاتمی و کولایی و تاج زاده قسم‌ات می‌دهم که عضویت مرا در آن جبهه بپذیر. حالا با دموکراسی خیلی کاری ندارم، ولی در جبهه حقوق بشر بپذیر که بدجوری کارم گیر است. باشد که آن دنیا هم خدا به خاطر نقض حقوق بشر پایم را روی پل صراط نلرزاند!

نظرهای شما: Post a Comment

صفحه اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?