خبرنامه طلیعه سپیده دمان

 

Thursday, July 20, 2006

 
رنجنامه اکبر محمدی : در صورتی که مسئولین مربوطه به خواست قانونی ام پاسخ ندهند به صورت نامحدود دست به اعتصاب غذا خواهم زد

به نام یزدان پاکبه مدت ۷ سال است که در اسارت هستم و انواع فشارهای جسمی و روحی را طی این مدت تحمل کرده ام. به دلیل قرار گرفتن زیر انواع شکنجه های قرون وسطایی در طی بازجویی های اولیه به انواع بیماریها از جمله دیسک کمر مبتلا شده ام که در نتیجه شدت گرفتن دیسک کمرُ مسئولین امنیتی از ترس اینکه این بیماری منجر به فلج یا مرگ اینجانب گردد و رسوایی آن برفضاحتهای پیشین آنها اضافه گردد و به خاطر آنکه مسئولیت آنچه بر سر من آورده اند گریبانگیرشان نشود ُ زیرعنوان ( مرخصی نامحدود) مرا از زندان بیرون فرستادند.در دوران مرخصی استعلاجی برای معالجه بیماری ام به متخصصین مراجعه کردم اما اعلام کردند به علت تخلیه مایع نخاعی انجام این عمل در داخل کشور مقدور نیست و به ناچار کژدار مریض این مدت را با مصرف دارو سپری کردم.آقایان وقتی متوجه شدند هنوز زنده هستم در تاریخ ۱۹/۳/۸۵ مجددا مرا به زندان بازگرداندند ُ ظرف یک ماه گذشته که به زندان بازگشته ام ُ مراجعات مکررم به بهداری زندان برای ادامه مداوا بی نتیجه مانده و هر بار با جواب سر بالا و پرخاش و توهین روبرو شده ام. از این رو اکنون که مسئولین مرگ با ذلت را برای من تدارک دیده اند ُ تصمیم دارم زیر بار ظلم و ذلت نروم و اگر قرار است در شرایط اسارت بمیرم ُ نوع مرگ خود و شرایط آن را خود تعیین کنم. از این رو اعلام میدارم در صورتی که مسئولین مربوطه به خواست قانونی ام پاسخ ندهند ُ برای آزادی خود جهت مداوا و همچنین در اعتراض به نقض سیستماتیک حقوق بشر در حکومت جمهوری اسلامی و نیز برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی ُ از تاریخ ۱/۵/۸۵ به صورت نامحدود دست به اعتصاب غذا خواهم زد.واضح است در صورت بروز هرگونه اتفاقی برای اینجانب مسئولیت مستقیم آن با سران حاکمیت است و آنان میبایست پاسخگو باشند.
اکبر محمدی- دانشجوی زندانی( متهم ردیف اول کوی دانشگاه تهران)

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر
Komite_gozareshgar@yahoo.

نظرهای شما:
خوابید ای خلایق؟
بیدار کی شوید؟

خیزش دوباره واجب شد ای بشر
فتوای قلب کودک
خیابان خوابست این زمان
زندانی شکسته زجور یزید ان کشورت

دیگر بس است
دیگر تمام شد
بشکن سکوت خود

شانس دوباره
لبخند می زند

مگذار جوانت شود مریض
خسته
تکیده
نالان
زدست دیو

فرمان قلب جوان بشنو
یک لحظه کن قیام
یک برهه از زمان
یک روز
یک ساعتی که و قت است
وقت وقت

///////////// شهره مهاجر
 
Post a Comment

صفحه اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?