Tuesday, July 11, 2006
بيانيه تحليلي شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت : اعتراض و مقاومت در برابر معارضه حکومت، شرط بقاي جنبش دموکراتيک ايران
متن کامل بیانیه تحلیلی شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت به شرح زیر است : اوضاع امروز ايران ، با چنان سرعتي در حال متحول شدن است که هر گروه سياسي را در معرض اين خطر جدي قرار ميدهد که با اشتباهاتي معدود و يا توقفهائي محدود، از گردونه تاثير گذاري خارج شود.اين تحول در همه ارکان جامعه ما ، از سياست و فرهنگ گرفته تا اقتصاد و اجتماع ، جاري و ساري است.مصاديق بارز و نمونه هاي آشکار آن چنان زياد است و چنان با زندگي انضمامي و روزمره مردم گره خورده است که نيازي به ذکر مجدد آن نيست. در اين شرايط است که گروههاي سياسي بايد مداوما به بازخواني مواضع خويش پرداخته و در جهت انطباق تاکتيکهاي خود با شرايط مشخص جامعه و شفاف سازي استراتژي هاي خود ، با توجه به تهديدها و فرصتهاي ملي و بين المللي گام بردارند.فضاي بشدت آلوده و معوج و محدود رسانه هاي حکومتي و غير حکومتي داخلي که حاصل دخالت مستقيم حکومت در بسياري از آنها و ايجاد محدوديتهاي نوشته و نانوشته بسيار براي معدود رسانه هاي مستقل است ، از يک سو و تبليغات سنگين و يکسويه پاره اي رسانه هاي خارجي که با اتکا به قدرت سياسي و اقتصادي خود ، در صدد کاناليزه کردن افکار عمومي ايران و جهان و نهايتا بهره گيري از اين اوضاع آشفته اند ، از سوي ديگر ، بازخواني ، شفاف سازي و تاکيد بر مواضع را براي کليه گروههاي سياسي ضروري مي نمايد. در اين ترديدي نيست که نهال آزادي ، عدالت و دموکراسي در ايران به ثمر نخواهد نشست مگر با همراهي ، همدلي و همکاري کليه گروههاي سياسي و اجتماعي کشور و اين همگامي محقق نخواهد شد مگر با ائتلاف هايي که در تحليل مشخص از شرايط معين روز ريشه داشته باشد . از همين روست که شفافيت مواضع در اين راه گام نخست و تکيه براشتراکات و محورهاي عام که مي تواند جامع اکثريت فعالين سياسي دموکرات و مستقل ايراني باشد ، گام ضروري بعدي خواهد بود . از اين روست که بيش و پيش از هر چيز لازم ديديم در شرايط فعلي که خورشيد نزديکي و همگرايي گروههاي سياسي اصيل در حال طلوع و نور افشاني است ، بر مواضع قبلي اعلام شده خود در قالب بيانيه ها و سخنان اعضاي کنوني اتحاديه تأکيد کرده و در شفاف نمودن بخشي ار آن اهتمام ورزيم . ما اين گام را در حد بضاعت خود بر مي داريم و از همه ناقدان و ناصحان مشفق نيز چشم همراهي داريم . شرايط سياسي داخلي و خارجي هر روز پيچيده تر مي شود و اين پيچيدگي لاجرم بر زندگي يکايک ما تأثيري شگرف خواهد نهاد ، هر روزه فشارهاي سنگين داخلي که سالهاست دراين مرزو بوم بر دوش مردم و فعالين سياسي است ، افزون مي شود ، نقض حقوق بشر که براي يکايک ما قابل لمس است کماکان ادامه يافته و تأثيرات مخرب خود را هرروز بيشتر و بيشتر بر پيکره جامعه ما افزايش مي دهد . انواع فشارهاي پيدا و نهان اقتصادي ، سلب حقوق اجتماعي ، محو آزاديهاي سياسي و تخريب فرهنگ ، آموزش و پرورش ، هنر و بسياري معضلات ديگر ره آورد ربع قرن حکومت ايران است . اما از سوي ديگر قدرتهاي خارجي نيز در اين معرکه از پا ننشسته ودر جهت کسب منافع خويش به راههاي متعددي متوسل شده اند . از کوبيدن بر طبل جنگ و نظامي گري که موجب رشد عظيم بودجه هاي نظامي ، بي ثباتي در منطقه استراتژيک خاور ميانه و بالفعل شدن و رشد گرايشات افراطي فرقه گرايانه در کشورهاي اسلامي و بسياري مسائل ديگر شده است گرفته ، تا باج گيري هاي خفت آور چين و روسيه و...که البته در تاريخ ايران امثال آن مکرر است . در اين اوضاع البته تلاش در جهت کسب نفوذ و پايگاه بيشتر در منطقه و تأثير گذاري مستقيم و غير مستقيم بر نخبگان سياسي ، از سياستهاي اعلام شده دولتهاي غربيست . اين امر از يک جهت تهديدي براي استقلال جنبشهاي آزاديخواه است و از سوي ديگر بهانه ايست بدست سرکوبگران داخلي براي قلع و قمع و محو هر گونه اعتراض و معترض. آنچه مسلم است اينکه فعالين سياسي اصيل اين خاک ، همواره بر سه اصل آزادي ، عدالت و استقلال پا فشرده اند و دراين راه نه تنها از عمر خود که از جان خويش نيز مايه گذاشته اند . اما تاريخ ايران نيز از سوي ديگر پيوسته شاهد تکرار الگوهاي مشابهي بوده است که اشاره اي کوتاه به آن خالي از فايده نيست : 1-سابقه استبداد در ايران به هزاران سال باز ميگردد ، همواره ايران شاهد حکومتهاي اقتدارگرا و استبدادي بسياري بوده است که با تمرکز قدرت خويش از مردم فاصله گرفته و در اينحال يا بر قدرت نظامي و سرکوبگر خويش تکيه نموده و يا وابستگي مستقيم يا غير مستقيم به قدرتهاي بيرون مرزها را برگزيده و يا تلفيقي از هردو را بکار بسته اند.اين حکومتها بدون استثنا ادامه حيات خويش را در گرو ايجاد بحرانهاي دائمي در داخل و خارج ديده اند.انقلاب 57 اعتراض به يکي از اينگونه حکومتها بوده است. امروز نيز غوغا سالاري و بحران سازي حکومت در سطح بين المللي حکايت از تکرار اين الگوهاي مکرر دارد. 2 – در قطب ديگر اين معامله قدرتهاي خارجي حضور دارند که در طول تاريخ با برقرار کردن مناسبات استبدادي و استعماري و بعضا همکاري پيدا و پنهان -در ابتدا يا انتها- با حکومتهاي محلي از هيچگونه ظلم و ستمي عليه کشورهاي زير سلطه خويش در جهت کسب منافع بيشتر اقتصادي و سياسي دريغ نکرده اند.آنانکه ديروز با اجراي کودتا عليه حکومت ملي و مردمي مصدق راه جنبش دموکراتيک در ايران را مسدود کردند ، بيمناکيم که امروز با نقاب و با نام دموکراسي و سياستهاي غلط مبارزه با تروريسم ميروند بار ديگر راه آزادي و دموکراسي در ايران را به بيراهه کشانند.اين قدرتها که در طول تاريخ با پشتيباني مکرر از حکومتهاي استبدادي و وابستگانشان ، استثمار کشورهاي جهان سوم را پيشه کرده اند ، امروز براي قانع کردن افکار عمومي جهان و نقض حقوق بشر در زندانهاي خود و در جهت دستيابي به سلطه بيشتر بر منطقه خاورميانه ، به دروغ به گونه اي سخن ميگويند که گويي مردم و جوانان ايران از آنها استمداد کرده و آنها را براي رهايي از استبداد داخلي به ياري خويش طلبيده اند.تاسف آور تر اينکه با تعيين بودجه براي "برقراري دموکراسي در ايران" و "تقويت نيروهاي مرتجع" به شعور و توان و اراده مردم ايران و نيروهاي دموکرات و مستقل توهيني آشکار و بزرگ نموده اند. اين عمل با افزودن امکانات نيروهاي وابسته ، زمينه تضعيف جريان دموکرات مستقل را فراهم مي آورد. اينک با عملکرد نا مطلوب و سوء تدبير حکومت در بسياري عرصه هاي داخلي و خارجي از جمله بحران هسته اي ، تماميت ارضي کشور با جنگ و تحريم اقتصادي ، تهديد مي کند .از آن گذشته اينکه برخورد تناقض آميز و دوگانه غرب با مسئله دموکراسي و حقوق بشر که بطور کاملا بارزي در حمايت از اسرائيل و ساير کشورهاي ناقض حقوق بشر مصداق مي يابد،بر پوشالي و تو خالي بودن اين شعارها اشعار دارد. 3 – در بعد نيروهاي سياسي نيز گروههاي فرصت طلب و وابسته به قدرتهاي خارجي ، پيوسته در تاريخ ايران حضور داشته اند. اينان با عملکرد ناصواب خويش ، علاوه بر خنثي کردن تلاشها و زحمات نيروهاي دموکرات مستقل ، به تخريب دستاوردهاي نيروهاي مؤمن به آزادي،دموکراسي،حقوق بشرو عدالت اجتماعي به عنوان آرمانهاي تاريخي مردم پرداخته اند.اين گروهها که روزي در پشت شعارهاي زيبا و پر طمطراق تجدد و روزي ديگر با شعار حمايت از محرومان و تهيدستان ، چهره و ماهيت استبدادي خويش را پنهان ميکرده اند ، امروز با در افتادن در دامان استبداد داخلي و سلطه جويي خارجي درصدند فريبکارانه سلطه خويش را بر آسمان آزاد ايران بگسترانند. يکي در طلب تحکيم پايه هاي ارتجاع روحاني است و ديگري بر طبل قدرقدرتي پادشاه مشروطه مي کوبد آن ديگري نيز نام مجاهد در راه خلق بر خود نهاده و خون خلق ميريزد و اينک جام خود را بر جام غرب ميکوبد. 4 – گروه ديگر که سابقه اي دراز نيز در تاريخ ايران دارند ، گروهي هستند که با بي عملي و عافيت انديشي ، عرصه کارزار را ترک گفته اند و با تِئوري التقاطي خود، جامعه را از پيمودن روند دموکراسي منصرف مي کنند. پاره اي از اينان در عين مخالف بودن نظري با استبداد حاکم ، با پيشه کردن مصلحت سنجي ، مسئوليت خويش در قبال جامعه را ناديده ميگيرند و چنان عمل ميکنند که گويي در پيرامون آنها هيچ نمي گذرد.اين گروهها سربازان دوران صلح و آرامشند و ميخواهند بدون دادن هيچ هزينه اي در راه رسيدن به خواست و اراده مردم، از وجهه درستکارانه و آزادي خواهانه آنان نيز کاسته نشود. اينان در اين خيالند که با خالي کردن فضا و قرار دادن ابتکار عمل در يد قدرت خارجي و وابستگان آن ، بعد از وقوع بحران و تغيير اوضاع ، با چهره اي پيروزمندانه به عرصه سياست وارد شوند و آنگاه جامعه ايران را به سوي مراد و مقصود خود راهبري کنند! 5 – در اين ميان و در هميشه تاريخ ايران ، گروهها و افراد پيشرو مبارز و متعهد و مسئولي حضور داشته اند که با ايمان و اعتماد به قدرت تعيين کننده مردم ، همواره زمينه ساز تحولات مثبت در جامعه ايران بوده اند . گروههاي اصيلي که با شناخت عميق از جامعه ايران و اعتقاد راسخ به استقلال خود و کشور،از ميان مردم برخاسته در راه آرمانهاي خويش نيز هزينه هاي بسيار پرداخته اند.کساني که تاريخ ايران وامدار آنان بوده ، هست و خواهد بود. باري ، آنچه در شرايط امروز به گمان ما ميتواند راه برون رفت از اوضاع پر مخاطره کنوني باشد بطور خلاصه چنين است : 1 – حفظ استقلال و تاکيد بر درونزا و ريشه اي بودن هرگونه تحول دموکراتيک.البته بايد بر اين نکته تاکيد بليغ نمود که حفظ استقلال ، به معناي چشم پوشيدن بر عوامل موثر جهاني و تنگ نظري در قبال تجربيات گذشته و علائق امروز بسياري از مردم جهان و گروهها مستقل بين المللي نيست.تاريخ بشر تاريخ همه انسانهاست و بهره گيري از تجارب ساير ملل شرط پيروزي و بقاست.ما گرچه بر اين بهره گيري تاکيد نموده و آنرا لازم و ضروري ميدانيم اما در کنار آن مرزبندي مشخصي با کليه گروههاي به ظاهر بين المللي اما در باطن وابسته – گروههايي که در پوشش غير حکومتي بودن ، از متنفذين دولتهاي خارجي تشکيل شده و يا به لحاظ سياسي ، مالي و رسانه اي از پشتيباني و حمايت علني يا غير علني دولتهاي متبوعشان بهره ميگيرند- داريم. اين واقعيت را نبايد از نظر دور داشت که اين گروهها و دولتهاي حامي آنان در لفافه انتقال تجربه ، در صدد بسط نفوذ بر فعالين سياسي و ايجاد انحراف در مسير آزاديخواهي و عدالت طلبي مردم ايران هستند.پس برما و همه فعالين سياسي دموکرات و اصيل است که با تيزبيني ، نه تنها خود در اين دام گرفتار نيايند ، که ديگران را نيز از چنين مهلکه اي بر حذر دارند. 2 – هرگونه تحولي بايد به پشتيباني مردم و به دست مردم صورت گيرد.مجراي اين تحول نيز -براي مصون ماندن از پوپوليسم - جنبشها و نهادهاي اصيل اجتماعي خواهند بود. پس کوشش در جهت تعميق و تقويت جنبشهاي اصيل اجتماعي نظير جنبش زنان آزاديخواه و پيگير ايران و جنبش سرفراز کارگران ايران بايد سرلوحه فعاليتهاي همه گروههاي سياسي و اجتماعي باشد. 3 – جنبش دانشجويي بطور خاص نيز چنانکه قبلا بارها بر آن تکيه و تاکيد نموده ايم به دليل موقعيت و امکانات خود نقشي اساسي و تعيين کننده در جهت پيوند زدن جنبشهاي اجتماعي و اتحاد بين اين جنبشها داشته و دارد. ما به عنوان بخشي از جنبش دانشجويي ايران بر اين مسئوليت خود آگاهيم و در حد توان بر آن پافشاري کرده و در جهت آن اقدام خواهيم نمود. 4 – همگرائي اکثريت گروههاي اصيل سياسي و اجتماعي حول محورهاي مشترکي چون آزادي ، استقلال ، عدالت ، دموکراسي و منافع ملي سنگ بناي توسعه پايدار و تحول تاثير گذار و ريشه اي در ايران است. چه نيکوست که گروههاي سياسي ما چنانکه اخيرا نيز بر آن صحه نهاده و عملا در جهت آن گام برداشته اند ، با شعار "صلح در جهان و دموکراسي در ايران " بيش از پيش بر حفظ انسجام و اتحاد ، با محوريت نيروهاي داخل کشور گردهم آيند و گذار کشور را به دموکراسي تسريع نموده و تسهيل بخشند. 5 – در شرايطي که حکومت سرکوب اعتراض و معترض را بصورتي عيان در دستور کار خود قرار داده است ، بالا بردن توان تشکيلاتي و آمادگي براي پرداخت هزينه دموکراسي و البته خود باوري شرط ضروري نيل به مقصود است. درغلطيدن در محافظه کاري و بي عملي با توجيه ضرورت بقا ، البته راه به مقصد نميبرد. شرط بقاي جنبش دموکراتيک ايران ، اعتراض و مقاومت در برابر معارضه حکومت است. 6 – در فضاي رسانه اي موجود که ارتباط نخبگان با بدنه جامعه مختل شده است ، تلاش در جهت آگاهي بخشي عميق و مستمر در جهت خنثي سازي رسانه هائي که بصورت سيستماتيک در جهت انحراف و تخريب افکار عمومي قدم برميدارند ، از ديگر ضروريات برون رفت از وضع موجود است.ارتباط بيشتر نخبگان با توده مردم و تبليغ هرچه گسترده تر در سطح جامعه و اکتفا نکردن به رسانه هائي تخصصي مانند اينترنت بر همه فعالين سياسي و اجتماعي فرض است. 7 – حکومت از يکسو و قدرتهاي خارجي از سوي ديگر بر دوگانه موهوم جمهوري اسلامي/امريکا تاکيد ميکنند.هرکدام از دو طرف منازعه براي تحصيل منافع خويش بر اين دوگانه تاکيد مي کنند و طنز روزگار که در اينجا دو طرف درگير ، همسوئي کامل استراژيک دارند! ما چون گذشته تاکيد ميکنيم که راه سومي نيز وجود دارد که همانا تحولي درونزا ، مستقل و متکي بر جنبشهاي اجتماعي داخلي است.شکستن عملي اين تابو وظيفه بالفعل همه ماست. 8 – مواضع تحکيم وحدت برآمده از گرايشات اعضاي آنست و دقيقا همين مواضع شفاف و عمل آگاهانه و مسئولانه اعضاي گسترده تحکيم وحدت است که فشارهاي بسيار را متوجه انجمنهاي اسلامي و دانشجويان تحکيمي نموده است.امروز دو تن از دانشجويان فعال ، آگاه و متعهد ايران ، ياشار قاجار و عابد توانچه ، بجرم مردمي ، مستقل ، دموکرات و عدالت طلب بودن در بند سپاهيان گرفتار آمده اند. اين دو دربندند چون با صراحت و شهامت بر مواضع خويش پاي فشرده اند و در عمل در جهت تحقق آن قدم برداشته اند.پيوند جنبشهاي اجتماعي ، مقابله با دخالت خارجي ، نقد سياستهاي ناصواب حکومت ، مطالبه حقوق صنفي دانشجويان ، تاکيد بر استقلال جنبش دانشجوئي و بسياري ارزشهاي از اين دست ، جرم آنان است. دفتر تحکيم وحدت ضمن حمايت مجدد از اين دوعضو شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشگاه اميرکبير ، پيگيري وضع اين دو عزيز را وظيفه خود ميداند. دفتر تحکيم وحدت علاوه بر پافشاري بر آزادي بي قيد و شرط و سريع اين دو دانشجوي مبارز ، بر حقوق بديهي اين دو عزيز يعني حق ملاقات با خانواده ، حق ملاقات با وکلا و حق دفاع علني تاکيد مينمايد و هشدار ميدهد تا حکومت بار ديگر درپي برگزاري دادگاههاي رسوا در پشت در هاي بسته و بدون امکان دفاع موثر وکلا ، نباشد. در پايان از همه گروههاي سياسي دعوت ميکنيم تا ضمن اعلام و اعمال حمايت از همه عزيزان دربند از جمله نماينده شجاع جنبش دانشجوئي مهندس موسوي خوئيني،استاد برجسته دانشگاه دکتر رامين جهانبگلو و کارگر آزاده منصور اسانلو، از اين دو يار دانشجو و ديگر دانشجوياني که مورد اجحاف و ظلم و محروميت قرار گرفته اند نيز حمايت نمايند. پاينده ميهن وملت شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت تيرماه 1385 |
تÛتر خبرÙا . Ø¨Ø±Ø§Û Ù Ø´Ø±ÙØ Ø®Ø¨Ø±Ø±ÙÛ ØªÛترÙا Ú©ÙÛÚ© Ú©ÙÛد
پیوندها:بایگانی:قالب: |