خبرنامه طلیعه سپیده دمان

 

Thursday, June 29, 2006

 

نامه برادر امير حسين موحدي، روزنامه نگار زندانی به اکبر گنجی : آقاي گنجي ! شمع زندگي برادر روزنامه نگارم در زندان در حال خاموشي است

پيمان پاك مهر روزنامه نگار در تبريزتبريز نيوز، : "امين موحدي"، نويسنده نشريات محلي در مشكين شهر ، نامه سرگشاده اي خطاب به "اكبر گنجي"، روزنامه نگار سرشناس ايراني منتشر كرده است.متن كامل نامه در زير آمده است:
بنام خدا هموطن همواره همراه مردم ايرانجناب آقاي اکبر گنجي کاش هستي را زباني داشتيتا زهستان پرده بر مي داشتي ساکن شمال غرب ايرانم و سال هاست در مکتب عشق به ميهن و آزادي مشق به قلم مي کنم .نامم امين موحدي است . اما نمي خواهم از آن چه بر من رفته است و مي رود لب به شکوه بگشايم .بلکه هم اينک برادرم ، امير حسين موحدي "، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و سخنگوي داخلي کميته بحران زندانيان سياسي مي باشد ، در حالي در زندان مشکين شهر محبوس است که تنها جرمش اطلاع رساني دقيق و افشاگري در مورد وقايع مناطق آذري نشين ايران بويژه مشكين شهر ، در گفتگو با رسانه هاي خبري بين المللي مي باشد تا جهانيان واقعيت ها و مطالبات مدني مردمان اين سرزمين را شنيده و مبادا - تجزيه طلبان- همچون هميشه حقايق را وارونه جلوه داده و مردم و رسانه ها را بفريبند ... " امير حسين موحدي "، تنها يک گزارشگر وطن پرست ايراني است. او همان کسي است که در آذر ماه 84 بدليل پيگيري و انتشار اخبار زندانيان سياسي دستگير و در زندان سکته کرد و حتي عکس هاي وي در حالي که در غل و زنجير به تخت بيمارستان بسته شده بود در رسانه هاي معتبر جهان منتشر شد.بار ديگر امروز شاهد رفتار غير قانوني با برادر بيمار مبتلا به آريتمي حاد قلبي و ديابت( وابسته به تزريق انسولين ) در زندان مشكين شهر هستيم و او را كه به دنبال اعتصاب غذا و دارو در روزهاي گذشته بارها در حالت بيهوشي قرار گرفته از انتقال وي به بيمارستان يا مركز درماني در خارج از زندان خودداري مي كنند.نمي دانم برادر بي پناهم را بار ديگر خواهم ديد !هم رزمانش از زندان گوهر دشت کرج براي آزادي اش بيانيه صادر مي کنند و براي سلامتي اش دعا مي کنند.گفتم دعا ، يادم آمد شب هايي که کنار بيمارستان سينا براي بازيابي سلامت سعيد حجاريان دعا مي کرديم و اشک مي ريختيم قياس برادرم با جناب حجاريان شايد قياس مع الفارق باشد .اما او نيز به عنوان يک هموطن، به شدت بيمار که هر لحظه بيم مرگ اش مي رود نياز به به دعاي هم وطنان، تلاش هاي شما و توجه محافل حقوق بشري داخل و خارج کشور دارد تا از يك تراژدي ديگر انساني جلوگيري شود.
جناب آقاي گنجي

جناب آقاي گنجي ! فراموش نمي کنم که شما بدليل اعتصاب غذا بيهوش بوديد و عکستان را ديدم که آرام بر تخت بيمارستان چشم برهم گذاشته بوديد . اما آن چنان مصمم که گويا فقط خوابيده ايد . همان لحظه عکستان را با جمله اي آراستم به اين مضمون " اين انقلاب شمع هاست برای سلامتي گنجي شمعي بيافروزيد و دعا کنيد" و سپس تکثيرش کرده و در سايت هاي اينترنتي منتشر كردم.
هموطن هميشگي من جناب آقاي گنجيقياس برادرم با شما نيز صحيح نيست و قياس مع الفارق است اما تمنا مي کنم براي سلامتی برادر تنها و بيمارم در زندان شمعي بيافروزيد تا جهانيان مطلع شوند كه چه بر ما روزنامه نگاران مي رود .
آقاي گنجي ! ما تمامي شکنجه ها و زندان ها را تحمل كرده و خواهيم کرد ، که چون شما قبل از ما چنين کرديد و پيروز شديد ، که اگر تحمل نکنيم حتماً خواهيد فرمود :اي گل تودوش داغ صبوحي کشيده ايما آن شقايقيم که با داغ زاده ايم ما بار ديگر منتظر روشنگری "شمع مقاومت ايران" ، که گنج بي پايان روشنگري ملت ايران است ، مي مانيم.دوستان اين داد را باور کنيد ...
ب
ا احترام ايران ـ استان اردبيل ـ مشكين شهرامين
Tel:00989144157400
Date:1385/4/8
!

نظرهای شما: Post a Comment

صفحه اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?